کارتون سرویس تحویل کی کی رو دیدم. لطفا درست تلفظ کنید و درست بنویسید: سرویس تحویل کِیکی نه، سرویس تحویل کی کی. اسم دیگه اش پیک پرنده هست اما من همون قبلی رو بیشتر دوست دارم: سرویس تحویل کی کی، آخه داستان لو نمیره.
چطوری معرفیش کنم که لو نره؟ خب دلم یه لباسی میخاد شبیه لباس کی کی. یه پیرهن زغالی بلند با روسری و کفش قرمز براق. الان لو نرفت، نه؟!
سرویس تحویل کی کی تلفیقی هست از زندگی مدرن و زندگی افسانه ای. تو این کارتون افسانه ها از زندگی مدرن جدا نیستند و هنوز وجود دارند و هنوز آدمایی هستند که افسانه ها رو باور دارند. درباره یه دختره. طبق رسم شون تو 13 سالگی از خانواده اش جدا میشه تا بره دوره پرواز با جارو رو تنهایی بگذرونه. پرواز با جارو یادگرفتنی نیست و مثل یه استعداد ذاتی از مادر به دختر به ارث میرسه. کی کی به یه شهر بزرگ و ساحلی زیبا میره و کارشو شروع میکنه. چالش هایی براش پیش میاد و بالاخره توانش رو برای پرواز با جارو از دست میده.
خواهش میکنم قبل از دیدن این انیمیشن زیبا اینا رو نخونید. به خودتون فرصت لذت بردن از داستان غیر قابل پیش بینی این انیمه ارزشمند رو بدید.
بعد از اون بیاید سطر بعدی رو بخونید. دلیل اینکه چرا کی کی توان فهمیدن صدای گربه و توان پرواز کردن رو از دست داد؟
یادتونه از چه زمانی این اتفاق افتاد؟ از وقتی که کی کی دوستای دوستش رو دید و خودش رو با اونا مقایسه کرد و به این نتیجه رسید که به اندازه کافی زیبا نیست و لباساش دیگه بدتر. وقتی کی کی باورش رو به خودش از دست داد همه چی عوض شد. یادتون نره تا آخرش ببینید. منظورم تا آخر آخرشه. جایی که اسم دست اندرکارا رو میارند. آخه یه بخش از داستان هم اونجا اتفاق میفته.
چقد خوب میشد مثل این کارتون افسانه ها و مدرنیته با هم وجود داشتند. جادو و هوش مصنوعی با هم.
احتمالا وقتی سرویس تحویل کی کی رو می بینید یاد هاول بیفتید که چطور سوفی رو از تو پس از کوچه ها از دست مامورای جادوگر ویست نجات داد. آره منم یادش افتادم. حتی یاد سم و فیلیت افتادم. یاد کارتونایی که دو تا دوست به هم کمک می کنند و به دوستی شون اهمیت میدند.